بار امانت نتوانست کشید

من بعد عمری قراره یک شنبه و دوشنبه با یکی از دوستام برم مشهد
واقعا نیاز دارم بهش
امشب ساعتای ۱۲ اینا یهو هادی گفت صدای چیه میاد؟ صدای فریزر بود
صدای کاملا معمولی فریزر
یهو من حساس شدم بهش و تا همین الان بیدار موندم
هی برم چکش کنم
یه بار برق رو قطع و وصل کنم ببینم تغییری ایجاد میشه یا نه
هی برم تو نت سرچ کنم ببینم دلیل این صدا چی میتونه باشه. اصلا عادیه یا نه
و تهش هی یه دلهره داشته باشم که اگه من برم و خدایی نکرده اتفاقی بیوفته چی
اگه من برم و چیزی خراب شه چی
اگه من برم و ...
هزار تا فکر منفی
که همش میگن تو کافی نیستی
تو نباید بری
تو نباید خونه رو ول کنی
اشتباه میکنی
و خیلی حیلی زیاد ازین بابت خشم دارم
از همه فکرایی که تو گوشمون خوندن که خانوم خونه باید فلان جور باشه
خدا رو شکر مردانی که من باهاشون زندگی کردم -همسرم و پدرم- آدمایی بودن که بهم آزادی، قدرت عمل و استقلال دادن
اما همه ی این کلیشه هایی که برای یه خانوم متاهل ساختن دارن رو مخ من راه میرن و‌ حسابی اذیتم میکنن
کاش که اینقدر بار روانی و احساس گناه برای کوچک ترین تفریحاتمون بهمون نمیدادن...

موافقین ۱ مخالفین ۰

-_-

اگه کسی بهتون گفت اسلام دین سهل و آسونیه، در حالی که با پشت دست می‌زنید تو دهنش یادآوری کنید که زنی که بیشتر از ۱۰ روزه خونریزی شدید داره باید برا هر نمازش غسل کنه.

 

۲ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

آنچه گذشت😂

تو این چندماه اوووونقدر اتفاقای عجیب و بزرگ افتاد که نمیدونم از کدومشون بگم

مهم ترینش این که من جدی شروع به عکاسی کردم. اول تو پیجم عکس از غذا، چیدمان، کتاب و... میگذاشتم. شب یلدا شد و تصمیم گرفتم با وسایلی که داریم تو خونه یه دکور بچینم و برم عکاسی. با دخترخاله م رفتیم بیرون عکاسی و خب عکس های اون رو گذاشتم توی پیجم، همین روند ادامه داشت تا اولین سفارشم رو گرفتم😍 و خب ازون موقع تا الان هم رفتم برای یه آرایشگاه کلیپ درست کردم، چندتا عکاسی تولد رفتم، عکاسی سالگرد و همچنین عقد. عمیقا خوشحالم که دارم این کار رو میکنم و واقعا ازش لذت میبرم :)

همیشه به این قضیه فکر کردم و الانم هی به خودم میگم چه خوبه آدم کاریو انجام بده که دوسش داره. معلمی برای من این نیست، ولی عکاسی خیلی لذت بخشه:)

راستی پیجم اینه : bluephotographys

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰

بسم الله

من یه زخم خورده ی وبلاگیم. کسی که دوبار همه خاطرات و نوشته هاش به فنا رفت، یه بار با بلاگفا، یه بار هم با میهن بلاگ. اما خب معتاد نوشتنم و این چندماه هم واقعا کمبود چیزی رو احساس می کردم، بنابراین، یه سلام دوباره به وبلاگ نویسی!

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰